معنی اثر استاد شجریان

حل جدول

اثر استاد شجریان

ربنا


معلم سنتور استاد شجریان

فرامرز پایور


اثر استاد مطهری

داستان راستان


همایون شجریان

همایون شجریان در ۳۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۴ در تهران به دنیا آمد. همایون خواننده موسیقی سنتی ایرانی و نوازنده تنبک و کمانچه است. وی پسر محمدرضا شجریان و برادر مژگان شجریان می‌باشد. وی از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا آن که با تشخیص پدر نزد ناصر فرهنگ‌فر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است پرداخت و چند سالی هم آموختن را نزد جمشید محبی ادامه داد. از ده‌سالگی به همراه خواهرانش نزد پدر آواز را شروع کرد و در دوران بلوغ روزانه تکنیک آواز و صداسازی را به‌صورت فشرده فراگرفت. در همان زمان به هنرستان موسیقی رفت و کمانچه را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامه فراگیری آن نزد اردشیر کامکار و آشنایی با تار و سنتور به صورت گوشی پرداخت.
او از سال ۱۳۷۰ به‌همراه محمدرضا شجریان در کنسرت‌های آمریکا، اروپا و ایران (با تنبک) همراهی کرد و از ۱۳۷۸ به‌بعد در صحنه کنسرت‌ها به هم‌خوانی با پدرش پرداخت. اولین اثر با حضور او یاد ایام نام دارد که در آن اثر همایون شجریان تنبک نوازی را بر عهده داشته است. همایون شجریان کنسرت‌های بسیاری را با بزرگان موسیقی اجرا کرده و آثار زیادی را به همراه آنان در ایران و جهان منتشر کرده‌است که می‌توان به آلبوم کنسرت‌های «بی تو بسر نمی‌شود» و «فریاد» اشاره کرد که هردو اثر در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ نامزد دریافت جایزه گرمی شدند.
اولین آلبوم همایون شجریان که به تنهایی خوانندگی آن را بر عهده داشت «نسیم وصل» نام دارد که آهنگ‌سازی آن را محمدجواد ضرابیان بر عهده داشته‌است در سال ۱۳۸۲ منتشر شد. این سرآغازی بود بر اجرای کنسرت‌ها و آلبوم‌های مستقل او. وی پس از آن در سال ۱۳۸۳ دو آلبوم شوق دوست و ناشکیبا را منتشر کرد و در سال ۱۳۸۴ نقش خیال را به آهنگ‌سازی علی قمصری به بازار عرضه کرد که با استقبال فراوانی روبرو شد. پس از آن در مهرماه ۱۳۸۵ آلبوم با ستاره‌ها که حاصل همکاری او با محمدجواد ضرابیان می‌باشد را به بازار عرضه کرد. در سال ۱۳۸۷ دو آلبوم قیژک کولی و خورشید آرزو را با همکاری گروه دستان منتشر کرد. او آب، نان، آواز را به آهنگسازی علی قمصری در سال ۱۳۸۸ و آلبوم شب جدایی را در سال ۱۳۸۹ منتشر کرد. در سال ۱۳۹۰ او آلبوم شوق نامه و ای جان جان بی‌من مرو را عرضه کرد. آلبوم شوق نامه به نوعی بازیابی تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغه‌ای است که حاصل ۴ سال تلاش گروهی به سرپرستی محمدرضا درویشی است.
البته همایون شجریان تا سال ۱۳۸۸ پدرش را در اجراها همراهی می‌کرد. این دو مدت زمانی عضو گروه آوا بودند و در این دوران دو آلبوم غوغای عشق‌بازان و کنسرت محمدرضا شجریان و گروه آوا اجرا و به بازار عرضه شدند. ترانه «وطن» بر اساس شعری با همین نام از سیاوش کسرایی از کارهایی بود که همایون شجریان چندی قبل از خرداد ۱۳۸۸ منتشر کرد.

آلبوم ها

نسیم وصل ۱۳۸۲
ناشکیبا ۱۳۸۳
شوق دوست ۱۳۸۳
نقش خیال ۱۳۸۴
با ستاره‌ها ۱۳۸۵
قیژک کولی ۱۳۸۷
خورشید آرزو ۱۳۸۷
آب، نان، آواز ۱۳۸۸
شب جدایی ۱۳۸۹
شوق نامه ۱۳۹۰
ای جان جان بی‌من مرو ۱۳۹۰
سیمرغ ۱۳۹۱ حمید متبسم
کنسرت سیمرغ ۱۳۹۱ حمید متبسم
چه آتش‌ها ۱۳۹۲
نه فرشته‌ام نه شیطان ۱۳۹۲
آلبوم مشترک با علیرضا قربانی ۱۳۹۳
آرایش غلیظ ۱۳۹۳
مستور و مست ۱۳۹۳
خداوندان اسرار ۱۳۹۴
خداوندان اسرار (تصویری) ۱۳۹۵
رگ خواب ۱۳۹۵

واژه پیشنهادی

اثر استاد بهار

تاریخ سیستان، مجمل التواریخ و القصص، تاریخ مختصر احزاب سیاسی، احوال فردوسی، منظومه چهار خطابه، اندرزهای آذرباد ماراسپندان، زندگانی مانی، گلشن صبا

بیوگرافی

محمدرضا شجریان

محمدرضا شجریان موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز، خواننده و خوشنویس اهل ایران است. استاد محمدرضا شجریان از برجسته‌ترین هنرمندان موسیقی سنتی ایرانی است و آلبوم‌های بسیاری را در این زمینه منتشر کرده‌ است.
محمدرضا شجریان موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز، خواننده و خوشنویس اهل ایران است
محمدرضا شجریان اول مهر ماه ۱۳۱۹ در مشهد متولد و در روز پنجشنبه 17 مهر 99 به دیار باقی شتافت. ۵ ساله بود که در خلوت کودکانه‌اش آواز می‌خواند، ۱۵بهمن ۱۳۲۶ به کلاس اول می‌رود و یک سال بعد به آموزش تلاوت قرآن‌کریم نزد پدر می‌پردازد. در ۹ سالگی تلاوت قرآن را آغاز می‌کند و یک سال بعد این کار را در میتینگ‌ها و اجتماعات سیاسی آن سال‌ها ادامه می‌دهد.
در سال ۱۳۳۱ برای نخستین بار صدای محمدرضا شجریان از رادیو خراسان پخش می‌شود. سال ۱۳۳۲ محمدرضا شجریان عنوان شاگرد ممتاز را در بین دانش آموزان مشهدی از آن خود می‌کند و سپس در دبیرستان شاهرضا تحصیلات خود را پی می‌گیرد. همزمان در مسابقات فوتبال دبیرستان‌های مشهد هم حضور می‌یابد و در سال ۱۳۳۴ موفق می‌شود به تیم دانش آموزی استان راه یابد.
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۳۶ به دانشسرای مقدماتی در مشهد می‌رود و از همین سال است که برای نخستین بار با یک معلم موسیقی به نام جوان ‌آشنا می‌شود. پی گیری جدی کار آواز سبب می‌شود تا در سال ۱۳۳۸ محمدرضا شجریان به اجرای آوازهایی بدون ساز و نیز قرائت قرآن برای رادیو خراسان بپردازد. یک سال بعد شجریان دیپلم دانشسرای عالی را می‌گیرد و به استخدام آموزش و پرورش در می‌آید و همزمان به تدریس در دبستان خواجه نظام‌الملک بخش رادکان می پردازد و نیز با سنتور آشنا می‌شود.
آشنایی با سنتور این اشتیاق را در وی شدت می‌بخشد که با نت و فراگیری سنتور نزد آقای جلال اخباری و شروع سنتور سازی و تحقیق برای بهتر کردن صدای سنتور تجربه‌های خود در موسیقی را گسترش دهد.
محمدرضا شجریان تا سال ۱۳۵۰ به این خاطر که پدرش می‌خواست خانواده آن‌ها بیشتر با قرائت قرآن و چهره مذهبی شناخته شوند، با نام مستعار سیاوش بیدگانی با رادیو همکاری می‌کرد، ولی بعد از آن پدرش به او اجازه استفاده از نام اصلی‌اش را داد.
محمدرضا شجریان پس از چند سال تدریس و مدیری دبستان‌های مشهد آذر ماه 1346 به تهران منتقل می‌شود و از همان بدو ورود با استاد احمد عبادی (نوازنده و نواساز نامی سه‌تار) آشنا می‌شود و همزمان به همکاری با رادیو ایران می‌پردازد و در کنار آن به کلاس درس آواز استاد اسماعیل مهرتاش و انجمن خوشنویسان نزد استاد بوذری می‌رود. آشنایی با رضا ورزنده (استاد سنتور) در تابستان همین سال بود. اجرا و ضبط نخستین برنامه در رادیو ایران که با عنوان "برگ سبز شماره ی 216" در شب جمعه 15 اذر ماه پخش شد از دیگر فعالیت‌های شجریان در این سال بود.
محمدرضا شجریان در سال 1349 همکاری خود با برنامه‌های تلویزیون ملی ایران را آغاز می‌کند و همزمان به دریافت عنوان خوشنویس ممتاز نایل می‌شود. در سال 1350 محمدرضا شجریان با استاد فرامرز پایور آشنا می‌شود. به مشق سنتور و آموزش ردیف آوازی صبا نزد ایشان می‌پردازد. در همین سال بود که محمدرضا شجریان با شاعر گرانمایه هوشنگ ابتهاج (سایه) آشنا می شود و به همکاری با برنامه گلهای تازه رادیو می‌پردازد.
در سال 1351 استاد محمدرضا شجریان ضمن همکاری در برنامه گلها با استاد نور علی خان برومند آشنا می‌شود و به آموزش سبک و شیوه آوازی طاهر زاده نزد وی مشغول می‌شود. آشنایی با استاد دوامی و نیز آموختن ردیف‌های آوازی از دیگر توفیقات شجریان در این سال بود.
محمدرضا شجریان در سال 1352 به اتفاق گروهی از هنرمندان چون محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگفر، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون، داود گنجه‌ای و مقدسی و حدادی و دیگر هنرمندان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی را به سرپرستی استاد داریوش صفوت بنا می‌گذارند.
از سال 1354 اجرای استاد محمدرضا شجریان برای کشور های خارجی آغاز می‌شود. استاد محمدرضا شجریان در سال 1356 شرکت دل آواز را تاسیس و نیز در سال 1357 در مسابقه های تلاوت قرآن سراسر کشور به مقام نخست می‌رسد.
محمدرضا شجریان در سال 1358 با غلامرضا داد به آشنا می‌شود و سپس آلبوم‌های مختلفی را با گروه پایور و نیز آلبوم‌های دیگری را با گروه شیدا و عارف کار می‌کند. در فاصله سال‌های دهه شصت شجریان همکاری گسترده‌ای را با پرویز مشکاتیان آغاز می‌کند که حاصل ‌آن آلبوم‌های ماهور، بیداد، نوا، دستان و .. است. در همین سال‌ها وی به اتفاق گروه عارف کنسرت‌هایی را در خارج از ایران اجرا می‌کند.
از سال 68 استاد محمدرضا شجریان با گروه پیرنیاکان و عندلیبی به اجرای کنسرت در آمریکا و اروپا می‌پردازند. این گروه در سال بعد و به دلیل زلزله رودبار کنسرت‌هایی را در جمع آوری کمک مردم دنیا در اروپا و آمریکا اجرا می‌کنند.
در سال 71 به اجرای کنسرت‌های مرحله دوم در امریکا با داریوش پیر نیاکان، جمشید عندلیبی و همایون شجریان می ‌پردازد. انتشار آلبوم یاد ایام، آسمان عشق و نیز دلشدگان حاصل این سال‌ها است.
ازدواج و فرزندان محمدرضا شجریان :
محمدرضا شجریان ابتدا در سال 1340 وقتی 21 ساله بود با فرخنده گل افشان ازدواج کرد که حاصل آن سه دختر و یک پسر بنام همایون بود. گل‌افشان هم مثل شجریان معلم دبستان بود و هر دوی آن‌ها در شهر قوچان تدریس می‌کردند و در همین شهر عقد کردند.این زندگی بعد از سی سال به طلاق و جدایی ختم شد.
در سال ۱۳۴۲ فرزند اول محمدرضا شجریان (راحله) متولد شد، در سال ۱۳۴۴ دختر دوم محمدرضا شجریان (افسانه) در مشهد به دنیا آمد که بعدها به همسری پرویز مشکاتیان در می‌آید. دختر سوم محمدرضا شجریان مژگان در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۸ در تهران متولد شد و در سال ۱۳۵۴ همایون متولد شد.
محمدرضا شجریان در سال 1370 در 53 سالگی با دختر 26 ساله بنام کتایون خوانساری ازدواج کرد و در سال ۷۶ فرزند دیگر شجریان به نام رایان از همسر دوم متولد می شود.
بازگشت محمدرضا شجریان به ایران :
استاد محمدرضا شجریان استاد مدتی بود که دوران درمان بیماری را در آمریکا می‌گذراند و بعد از مدتی بامداد جمعه، 26 شهریور ماه سال 95 وارد ایران شد.
همایون شجریان نیز در صفحه اینستاگرام خود با انتشار عکسی از بازگشت پدرش خبر داد و نوشت: دوستان گرامی سلام. بامداد امروز پدر به ایران بازگشتند. خدا رو شکر حال ایشان خیلی بهتر از ماه‌های گذشته است. برهمین اساس پزشکان اجازه پرواز دادند و توانستند برای ادامه این دوره به خانه بازگردند تا مراحل بعدی درمانشان فرا برسد. ممنون از لطف و محبت بی‌پایان شما عزیزان که در این روزگار قوت قلب بوده‌اید و هستید. ممنون از همه دوستانی که لحظه به لحظه پیگیری کردند و زحمات را به جان خریدند. سپاسگزار از مسئولان محترمی که تا رسیدن پدر به ایران برای رفع مشکلات سفر از هیچ کمکی دریغ نکردند و آسایش ایشان را فراهم کردند.
بیماری محمدرضا شجریان :
محمدرضا شجریان در نوروز ۹۵ با انتشار یک کلیپ با موهای تراشیده خبر از یک مهمان قدیمی ۱۵ ساله داد که بعدها مشخص شد وی به سرطان مبتلا شده است.
شجریان از زمان اعلام خبر سرطان خود از سال ۹۵ دیگر در محفل‌های هنری حاضر نشد و کمتر کسی موفق به ملاقات با وی شد. در هفته‌های گذشته وضعیت جسمانی وی نامناسب گزارش شده و چندین بار خبر فوت شجریان منتشر و تکذیب شده است.
سازهای ابداعی محمدرضا شجریان :
محمدرضا شجریان مبدع چند ساز جدید در موسیقی ایرانی است. محمدرضا شجریان در اردیبهشت ۱۳۹۰ در نمایشگاه در تهران این سازها را رسماً به نمایش عمومی درآورد. برخی این سازها عبارتند از: صراحی، شهر آشوب، ساغر، کرشمه، سبو و…
این سازها در کنسرت‌های محمدرضا شجریان به همراه گروه شهناز یا برادران پورناظری استفاده می‌شوند. مرغ خوش خوان، کنسرت محمدرضا شجریان و گروه شهناز در دبی و رنگ‌های تعالی از جمله آثاری هستند که در آن‌ها بخشی از سازهای ابداعی استفاده شده‌اند.
تولید سازهای ابداعی به دست شجریان با انتقاد زیادی مواجه شد و در نشستی با حضور کارشناسانی همچون: جلال ذوالفنون، جمال سماواتی، حسین علیزاده، داریوش طلایی و… مورد نقد قرار گرفت. همچنین سجاد پورقناد در گفت و شنودی با حضور موافقان سازهای شجریان، به نقد این سازها پرداخت.
حواشی محمدرضا شجریان :
در پی حوادث سال 88 شجریان با یک نامه انتقادی به ضرغامی رئیس صدا و سیما استفاده از سروده های انقلابی بخصوص سرود ایران، ای سرای امید را غیر شرعی خواند و خواستار توقف پخش این آثارش شد مدتی بعد آهنگ زبان آتش را خواند که بعد از آن پخش دعای ربنا او نیز در صدا و سیما ممنوع شد و از اجرای کنسرت های او در ایران جلوگیری گردید.
قدردانی و جوایز محمدرضا شجریان :
• نامگذاری یک خیابان به نام «شجریان» : در فروردین ۱۳۹۸ اعضای شورای شهر تهران با پیشنهاد نامگذاری یک خیابان به نام «محمدرضا شجریان» موافقت کردند. در این جلسه، تغیرِ نام بلوار فلامک جنوبی و شمالی در منطقه ۲ تهران به نام «محمدرضا شجریان» به تصویب رسید.
• جایزه بنیاد آقاخان: در فروردین ۱۳۹۸ جشنواره موسیقی بنیاد آقاخان جایزه ویژه «خداوندگار موسیقی» را به محمدرضا شجریان تقدیم کرد. هیئت داوران این جشنواره در بیانیه‌ای اعلام کرد: علت تقدیم این جایزه به محمدرضا شجریان نقش آفرینی مستمر او در غنی کردن میراث موسیقایی بشر، استادی بی همتای او در موسیقی و تأثیرگذاری اجتماعی او به عنوان یک موسیقی‌دان و معلم در ایران و خارج از مرزهای این کشور بوده‌است.در ۱۱ فروردین ۱۳۹۸ مژگان شجریان به نیابت از پدر این جایزه را دریافت نمود.
• نشان عالی هنر برای صلح : در شهریور ۱۳۹۶ در پنجمین جشنواره بین‌المللی «هنر برای صلح» نشان عالی هنر برای صلح سال ۱۳۹۶ به محمدرضا شجریان و ۳ هنرمند دیگر اهداء شد.
• نشان شوالیه : نشان شوالیهٔ ملی لیاقت در آیینی رسمی، شامگاه دوم تیر ۱۳۹۳ در سفارت فرانسه در تهران به شجریان اهدا شد. در این آیین؛ شجریان نشان عالی وزارت فرهنگ و هنر دولت فرانسه را از برونو فوشه، سفیر فرانسه در تهران دریافت کرد و نامش در رتبه کسانی که این نشان را از دولت فرانسه دریافت کرده؛ ثبت شد.
• جایزه بیتا : جمعه ۲۸ آبان ماه ۱۳۸۹ مراسمی با نام «سومین سال بزرگداشت ادب و هنر پارسی» در دانشگاه استنفورد آمریکا برگزار شد که طی آن سومین جایزه بیتا به دست بنیان‌گذارش بیتا دریاباری به محمدرضا شجریان استاد موسیقی ایرانی رسید.
• جوایز یونسکو و گرمی : در سال ۱۳۷۸ موفق به دریافت جایزه پیکاسو و دیپلم افتخار از طرف سازمان یونسکو در پاریس شد.

لغت نامه دهخدا

استاد

استاد. [اُ] (اِخ) لقب ابوالبرکات، طبیب، صاحب کتاب معتبر، و چون در طب استاد گویند مراد او باشد.

استاد. [اُ] (اِخ) یکی از نامداران ایران به زمان خسرو پرویز.

استاد. [اِ] (فرانسوی، اِ) (از یونانی ستادین) نزد یونانیان مقیاس طول به اندازه ٔ 600 گام یونانی. استاد یونانی معادل 185 گز (متر) بود. (ایران باستان ص 593 و 843).

استاد. [اُ] (ص) (معرب آن نیز استاد و استاذ) اوستاد. اُستا. اوستا (مخفف اوستاد). ماهر. بامهارت. صاحب مهارت. حاذق. (دهار) (ربنجنی):
از غایت بی ننگی و از حرص گدائی
استادتر از وی همه این یافه درایان.
سوزنی.
ز گوهر سفتن استادان هراسند
که قیمت مندی گوهر شناسند.
نظامی.
حاذق، سخت استاد. (ربنجنی).
- استاد شدن، ماهر شدن. حذق. حذاق. ثقف.
- استاد کردن، ماهر کردن.
|| علیم. نیک دان. دانا و عالم علمی یا فنی. داننده ٔ صنعتی از امور کلیه و جزئیه. (برهان): و هر کسی که خواب داند گزاردن و استاد بود چون کسی او را خوابی پرسد اگر آن خواب بد بود او خاموش بود و نگزارد. (ترجمه ٔ بلعمی از طبری).
ز روم و ز هند آنکه استاد بود
وز استاد خویشش هنر یاد بود.
فردوسی.
هزار و صد و شصت استاد بود
که کردار آن تختشان یاد بود
یکی دیگ رویین ببار اندرون
که استاد بود او بکار اندرون.
فردوسی.
جوان رفت و آورد خامه دویست
به استاد گفت ای گرامی مأیست.
فردوسی.
فرستاد کس نزد آهنگران
هر آنکس که استاد بود اندر آن.
فردوسی.
ز دیوار گرهم ز آهنگران
هر آنکس که استاد بد اندر آن.
فردوسی.
وز ایشان هر آنکس که استاد بود
زخشت و ز گل در دلش یاد بود.
فردوسی.
ز هر کشوری مردم پیش بین
که استاد یابی بدین برگزین.
فردوسی.
به استاد گفت این شکار من است
گزاریدن خواب کار من است
فرستاد و رفتند از ایوان شاه
گرانمایه استاد با نیکخواه.
فردوسی.
سخت خوب آمد این دو بیت مرا
که شنیدم ز شاعری استاد.
فرخی.
کاتب نیکست و هست نحوی استاد
صاحب عباد هست و هست مبرد.
منوچهری.
هنر در پارسی گفتن نمودند
کجا در پارسی استاد بودند.
(ویس و رامین).
گفتم [عبدالغفار] زندگانی خداوند دراز باد بر آنجمله که خداوند نبشته است هیچ دبیر استاد نتواند نبشت. (تاریخ بیهقی ص 131). بفرمود تا هر امیری صد مرد استاد جمع کردند. (قصص الانبیاء ص 151). گفت این مال ازدزدی جمع شده است که در آن کار استاد بود. (کلیله ودمنه).
مگر میرفت استاد مهینه
خری می برد بارش آبگینه
یکی گفتش که بس آهسته کاری
بدین آهستگی بر خر چه داری
بگفتا هیچ دل پرپیچ دارم
اگر این خر بیفتد هیچ دارم.
عطار.
|| سرور. رئیس (در طبقه ٔ شعرا و دانشمندان و محتشمان):
رودکی استاد شاعران جهان بود
صدیک از وی توئی کسائی پرگست.
کسائی.
استاد این سرای بآئین همی بود
رای رئیس سید ابوسهل حمدوی.
فرخی.
استادان در صفت مجلس و صفت شراب و تهنیت عید و مدح پادشاهان سخن بسیار گفته بودند. (تاریخ بیهقی ص 276). اگر این فاضل از روزگار ستمکار داد یابد و پادشاهی طبع او را به نیکوکاری مدد دهد چنانکه یافتند استادان عصرها... در سخن موئی بدو نیم شکافد. (تاریخ بیهقی ص 281). || رئیس و سَر کاری، چون استاد در دکان نجار نسبت به شاگردان. || امام. راهنما. پیشوا. دلیل:
براندیش و از نام خود یاد کن
خرد را بدین کار استاد کن.
فردوسی.
سخن های نکو را یاد می دار
وزآن در پیش خویش استاد میدار.
ناصرخسرو.
|| خواجه سرا. خِصی. خادم. (تاج العروس). آغا. رجوع به استاذ شود. || آموزنده. (مؤید الفضلاء). معلم اطفال و جز آن. مُکتِب. مدرس. آموزگار. آموزاننده. (برهان). مقابل شاگرد و تلمیذ و میلاو. ج، اساتید، اساتذه:
میلاو منی ای فغ و استاد توام من
پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه می لاو.
رودکی.
هم آنکس که استاد طلحند بود
بفرزانگان بر خردمند بود.
فردوسی.
زآنکه استاد تو اندر همه کاری پدر است
چون پدر گشتی اندر همه کاری استاد.
فرخی.
بحیله ساختن استاد بخردان زمین
بحرب کردن شاگرد پادشاه زمان.
فرخی.
خردمندان دانستندی که نه چنانست و سری می جنبانیدندی و پوشیده خنده میزدندی که وی [بوسهل زوزنی] گزافگوی است جز استادم [ابونصر مشکان] که وی را فرو نتوانست برد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 176). استادم [ابونصر مشکان] بمن [ابوالفضل بیهقی] رسید اشارتی کرد سوی من، پیش رفتم. (تاریخ بیهقی ص 166). من بازگشتم و هرچه دیده بودم با استادم بگفتم. (تاریخ بیهقی ص 228). مردی بزرگ بود این استادم. (تاریخ بیهقی ص 615). جواب استادم نبشته بود هم بمخاطبه ٔ معتاد. (تاریخ بیهقی ص 379). امیر گفت شاگردان بددل و بسته کار باشند چون استاد شدند و وجیه گشتند کار دیگرگون کنند. (تاریخ بیهقی ص 342). دیگر روز چون بار بگسست وزیر را بازگرفت با استادم ابونصر. (تاریخ بیهقی ص 394). بخلیفه و وزیر خلیفه نامه ها استادم بپرداخت. (تاریخ بیهقی ص 363).
مر استاد او را بر خویش خواند
ز بیگانگان جای پردخت ماند.
(از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی).
خجلت عیب تن خویش و غم جهل کشد
کودکی کو نکشد زحمت استاد ادیب.
ناصرخسرو.
دگر گفتند هرگز کس بدین در
نه شاگردی نه استادی نه استاد.
ناصرخسرو.
با هر مرد استاد هزار شاگرد و سیصد هزار مرد جمع آمدند. (قصص الانبیاء ص 151).
با دل گفتم چو در حضر شاد نه ای
وز بند زمانه یک دم آزاد نه ای
در تجربه های دهر استادان را
شاگردی کن کنون که استاد نه ای.
(از مقامات حمیدی).
جرم ز شاگرد و پس عتاب بر استاد
اینت به استاد اصدقای صفاهان.
خاقانی.
شاگردخادمان در اوست روزگار
کاستاد بحر دست جواهرفشان اوست.
خاقانی.
ز کس بدهر خجل نیستم بحمداﷲ
مگر ز ایزد و استاد صدر احرارم.
خاقانی.
تمتعی که من از فضل در جهان دیدم
همین جفای پدر بود و سیلی استاد.
ظهیر فاریابی.
صدمه های عشق را کی بوالهوس دارد قبول
کی شناسد طفل قدر سیلی استاد را.
ظهیرفاریابی.
پادشاهی پسر بمکتب داد
لوح سیمینش در کنار نهاد
بر سر لوح او نبشته بزر
جور استاد به ز مهر پدر.
سعدی.
سعی نابرده در این راه بجائی نرسی
مزد اگر میطلبی طاعت استاد ببر.
حافظ (دیوان چ قزوینی - غنی ص 170).
- استاد معلم، آموزگار. آموزنده:
استاد معلم چو بود کم آزار
خرسک بازند کودکان در بازار.
سعدی.
|| در اصطلاح کنونی معلمین مدارس عالیه را به سه قسمت تقسیم کنند: استاد (بالاترین درجه)، دانشیار، دبیر. || مأمور وصول مالیات: بمن [ابومحمد کاتب] چنین رسانیدند از بعضی از ایشان [مردم قم] که شاخهای کوچک تر از درخت می گرفتندو پسران خُرد خود را به روی درمی انداختند، و بدان چوبها ایشان را می زدند، و در زبان ایشان می نهادند که بگوئید: اﷲ اﷲ ایها الاستاذ تأمّل حالی، فقد وقع الیرقان علی غلّتی فأفسدها، و وقع الدّود علی قطنی فأکله و احتاج (و اجتاح ؟) الجراد و القمل سائر مابقی، یعنی اﷲ اﷲ ای استاد اندیشه کن در حال من بحقیقت که زنگار در غلّه ٔ من افتاد و آنرا تباه گردانید و کرم واقع شد در پنبه زار من و آنرا بخورد و آنچه باقی ماند ملخ بکلی بخورد... (تاریخ قم). رجوع به امثال و حکم «میخ قمی » ص 1772 شود. || دلاّک (در تداول عوام).
- استاد برَسان کردن، تعبیری مثلی است و معنی آن، با کمی و نارسائی پارچه وقماش، بسختی و صعوبت از آن جامه ای کردن. رجوع به استاذ شود.

استاد. [اِ] (فعل) این فعل در زبان پهلوی مورد استعمال داشته است و در فارسی نادر آمده است: [ابومسلم] به حلوان شد، باز خلعتها آوردند، بنهروان شدو سپاهها رسیدن استاد به استقبال وی، تا بر نیکوتر هیأتی و کرامت و عزی ببغداد اندر شد. (تاریخ سیستان ص 138). یعنی رسیدن گرفت. (ایضاً همان صفحه ح 3).

استاد. [اُ] (اِخ) ادرین وان. نقاش به اسلوب و شیوه ٔ هلندی، مولد وی لوبِک بسال 1610 م. و وفات در آمستردام بسال 1685. وی در پرداختن صحنه های زندگانی داخلی استاد بود و چند پرده ٔ نقاشی او در موزه های لوور و آمستردام و لاهه و برلن و غیره مضبوط است. || برادر نقاش فوق موسوم به اسحاق وان استاد نیز بسبک هلندی نقاشی میکرد. مولد وی نیز لوبک بسال 1621 و وفات در آمستردام بسال 1657م. او نیز به نقاشی صحنه های داخلی و صحنه های عمومی و غیره پرداخته است. پرده های نقاشی او در موزه های آمستردام و بروکسل و وین و مادرید و لوور مضبوط است.

فرهنگ معین

استاد

آموزنده، معلم، آموزگار، مدرس دانشگاه ها، حاذق، ماهر، سررشته دار در کاری، چیره دست.، ~ علم کردن دزدیدن خیاط ها از سر پارچه، چسک آن که در کار دیگران بی جهت مداخله کند، خط یا نق [خوانش: (اُ) [په.] (اِ. ص.) = اوستاد. اوستا. استا: ]

فرهنگ عمید

استاد

کسی که علم یا هنری را به دیگران تعلیم می‌دهد، آموزگار، آموزنده،
دانا و توانا در علم یا هنری،
معلم عالی‌رتبۀ دانشگاه، بالاتر از دانشیار،
سرکارگر یا کارفرما در کارگاه صنعتی،
رئیس در برخی از بازی‌های کودکان،
* استادِسرا: [قدیمی] از مناصب عهد خلفای عباسی که مٲمور رسیدگی و پرداخت مخارج روزانۀ دربار، مطبخ، اسطبل، و وظایف و جیرۀ حواشی بوده، متصدی دخل‌و‌خرج سرای،
* استادِدار: [قدیمی] = استادِسرا

مترادف و متضاد زبان فارسی

استاد

آموزگار، مدرس، مربی، معلم، هیربد، خبره، زبردست، کاردان، ماهر، متبحر، کارفرما، صنعتگر، دانا، عالم، رئیس، سرکرده، مهتر،
(متضاد) شاگرد، ناشی

معادل ابجد

اثر استاد شجریان

1731

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری